سئو یکی از مهم‌ترین موضوعاتی است که در علم بازاریابی امروز در مورد آن صحبت می‌شود. این‌که چطور وب‌سایتی که ازنظر رتبه در سطح خوبی است می‌تواند به رشد فروش و بالا رفتن تعداد مخاطبان کمک کند بر کسی پوشیده نیست. اما مسئله‌ای که امروزه بیشتر موردتوجه موتورهای جستجو بوده و روی موضوع سئو بالاترین تأثیر را دارد، موضوع محتوای خوب است. محتوای خوب به معنی محتوایی است که بتواند درحالی‌که نیازهای مخاطبان را در مورد موضوع خاصی برطرف می‌کند از نظر SEO نیز در سطح بالایی باشد.
البته از زمانی که الگوریتم Humming Bird به‌روزرسانی شده است به نظر می‌رسد که تولید محتوای خوب و مؤثر در سئو کار ساده‌ای باشد. اما آیا واقعاً و در عمل نیز همین‌طور است؟
بسیاری از سئوکاران معتقدند موتورهای جستجو تنها با تمرکز بر واژه‌های کلیدی است که به یک وب‌سایت رتبه‌ی خوبی می‌دهند. اما مشکل اصلی در بنا نهادن استراتژی محتوا بر ستون واژه‌های کلیدی این است همه‌ی مخاطبان جستجوهای خود را تنها بر اساس کلماتی که شما آن‌ها را به‌عنوان کلیدواژه تعریف کرده‌اید، انجام نمی‌دهند.
برای اثبات این موضوع به خودتان کافی است از نزدیک‌ترین نمایندگی خدمات مشتری خود سؤال کنید که روزانه بیشترین پرسش‌هایی که از آن‌ها می‌شود کدام است؟ ما می‌توانیم تضمین کنیم که باوجود حجم عظیمی از مخاطبان حتی یک واژه‌ی کلیدی هم در این سؤالات پیدا نخواهید کرد.
اشتباه نکنید !
هنوز هم واژه‌های کلیدی مهم و استفاده از آن‌ها در بهینه‌سازی موتورهای جستجو و بهبود ترافیک وب‌سایت مؤثر است. اما این‌که شما چه واژه‌هایی را به‌عنوان کلمات کلیدی انتخاب کنید موضوعی است که با درک عمیق‌تری که از مخاطبان خود، تخصصتان، برندتان و حوزه‌هایی که در آن فعالیت می‌کنید به دست می‌آورید، حاصل خواهد شد.
این‌یک رویکرد است که بهترین بازاریابان محتوا در آن تبحر دارند و درست همان چیزی است که سطح سئوی شما را نیز بالاتر می‌برد. به همان نسبت که شما محتوای باکیفیت‌تری ارائه می‌کنید، موتورهای جستجو به شما توجه بیشتری نشان داده و رتبه‌ی وب‌سایتتان را بالاتر می‌برند.

تفاوت یک استراتژی محتوای متمرکز برمخاطب با یک استراتژی محتوای متمرکز بر کلیدواژه‌ها در چیست؟

استراتژی بازاریابی محتوا با هدف قرار دادن مخاطب درک عمیق‌تری از تخصص برند شما داشته و روی گزاره‌های ارزشمند برای مشتری متمرکز می‌شود. اما کلیدواژه‌ها روی این موضوع تمرکز دارند که مردم چگونه در مورد برند شما حرف می‌زنند؟ هرچند که ممکن است درک آن‌ها از نام تجاری شما و حوزه‌ای که در آن فعالیت می‌کنید چندان هم کامل نباشد.
به آخرین باری که مخاطب شما به مشتری تبدیل‌شده است فکر کنید. آیا او تنها از همان کانالی که شما برای تحقیق کردن در مورد خودتان در اختیار مخاطبان قرار داده‌اید اطلاعات به دست آورده، طی مسیر کرده و به شما رسیده است؟ به‌ احتمال خیلی زیاد خیر. اگر شما در استراتژی محتوا ی خود تمرکزتان را روی یک سری واژه‌ی خاص گذاشته و تنها برای آن‌ها تبلیغات کرده باشید، که البته امیدواریم چنین نکنید، چرا باید مخاطب شما محدود به یک سری کلمه‌ی خاص باشد؟ چرا ما خودمان باید حوزه‌ی تحقیقات او را محدود کنیم؟
یک استراتژی محتوا برنامه‌ی جامعی است که سؤالات زیر را به‌طور کامل پاسخ می‌دهد:
1) مخاطبان ما چه کسانی هستند؟
2) منظور آن‌ها چیست و به چه چیزهایی نیاز دارند؟
3) چه محتوایی می‌تواند آن‌ها را از مخاطب به مشتری تبدیل کند؟
4) آن‌ها بیشتر در چه محیط‌هایی مکالمه دارند؟ (آنلاین یا آفلاین)
5) برند ما چه تجربه منحصربه‌فردی را می‌تواند به آن‌ها ارائه کند؟
6) ما چگونه می‌توانیم تجربیات خود را با نیاز مشتریان هماهنگ کنیم؟

زاویه‌ی منحصر به فرد محتوای خود را بیابید

اصلی‌ترین کلید ارتباط با مخاطبان این است که زاویه‌ی محتوای منحصربه‌فرد خود را، که تقاطع بین تخصص شما و نیازهای مخاطبان است، بیابید. شرکت‌های فعال در حوزه‌ی بازاریابی محتوا به این موضوع عنوان “محاسبه‌ی محتوا” را اختصاص داده‌اند.
این اصلاً عجیب نیست که برندها بگویند محصولاتشان خاص و منحصربه‌فرد است. اما در مقایسه با محصولات یک رقیب آیا بازهم آن‌ها چیز منحصربه‌فردی را ارائه می‌کنند؟ شما چگونه اثبات می‌کنید که شرکت شما متمایز و برتر از رقبا است؟
این همان زاویه‌ی منحصربه‌فردی است که برای تولید محتوا ی خود به آن نیاز دارید. محتوایی که بتواند برتری شمارا از رقبای قدرتان اثبات کند.

چگونه استراتژی محتوای خود را بسازید؟

1) اهداف خود را تعیین کنید
برای تعیین هدف اصلی باید به انتهای موضوع نگاه کنید. آیا می‌خواهید موفق به افزایش درصد معینی در فروش شوید؟ آیا می‌خواهید تعداد مشخصی مشتری ثابت به لیست سفارش‌دهندگان خود اضافه کنید؟ آیا در تلاش برای عضو کردن عده‌ی خاصی در خبرنامه‌ی خود هستید؟
در ابتدا باید این اهداف را مشخص و مستند کنید. این موضوع به شما کمک می‌کند دقیقاً بدانید تولید چه محتوایی متناسب با نیازها و خواسته‌های شما است. به‌عنوان‌مثال کسب‌وکاری مثل یک نمایندگی خودرو یک هدف اصلی دارد و آن جذب افراد برای خرید یک ماشین جدید است. نه این‌که محتوای آن‌ها لزوماً نیاز به دروغ‌گویی داشته باشد اما باید یک‌جهت اساسی به سمت سؤالات رایج مردم در مورد روند خرید و قیمت یک ماشین داشته باشد. همچنین عوامل فعال در آن نمایندگی را نیز باید طوری نشان دهد که افراد عمیقاً حس کنند آن‌ها مورد اعتماد و اطمینان بوده و تنها هدفشان خدمت‌رسانی به مشتری است، چراکه اعتماد در این صنعت بسیار مهم است و فروشندگان باید با استفاده از کلیشه‌هایی که این اعتماد را می‌سازند این حس را در مخاطب ایجاد کنند.

2) مخاطبان اولیه و نیازهای آن ها را شناسایی کنید
گام بعدی شناخت افرادی است که با محتوای خود آن‌ها را هدف قرار داده‌اید. در شرکت شما بسیاری از افراد هستند که می‌توانند در این زمینه به شما کمک کنند. به‌عنوان‌مثال:

افراد فعال در بخش خدمات مشتری
فروشندگان
پشتیبانان فنی
مدیران تولید
بازاریابان محصول
بازاریابان رسانه‌های اجتماعی

این‌ها افرادی هستند که با مشتریان ارتباط بیشتری برقرار می‌کنند. پیدا کردن آنچه مخاطبان شما در تلاش برای یافتن آن هستند، می‌تواند پاسخ دقیقی برای این باشد که شما چه محتوایی باید تولید کنید.البته می‌توانید برخی از این تحقیقات را با جستجو در انجمن‌ها و رسانه‌های اجتماعی انجام دهید. با تحقیق در این فضاها می‌توانید دریابید که افراد بیشتر چه سؤالاتی در مورد یک برند، محصول یا خدمات دارند. این موضوع می‌تواند جهش خوبی برای سئو و افزایش رنک شما در موتورهای جستجو باشد.

3) تخصص منحصربه‌فرد نام تجاری خود را تعیین کنید
باز هم حفاری عمیق‌تر و کشف آنچه باعث می‌شود نام تجاری شما واقعاً منحصربه‌فرد باشد به شما در تولید محتوا ی درست با سبک درست کمک خواهد کرد. برای این منظور باید فکر کنید کارشناسان محصول شما چه کسانی هستند و چطور می‌توانند به سازمان شما کمک کنند. همچنین باید در مورد شیوه‌های مختلف توسعه محصولات خود فکر کنید. در این زمینه حتی تجربه‌ای که ممکن است بسیار خسته‌کننده و قدیمی به نظر برسد، می‌تواند بسیار مفید و ارزشمند باشد.

4) شیب محتوای خود را بیابید
این یعنی باید پاسخ پرسش‌های مورد 2 و 3 را در کنار هم قرار دهید تا دریابید زاویه‌ای که شیب درستی به جهت تولید محتوایی منحصربه‌فرد است کدام طرفی است تا شما هم به همان سمت حرکت کنید.

5) فهرستی از مطالب بالقوه را بر اساس شیب محتوا ایجاد کنید
حالا وقت آن رسیده است که یک طوفان مغزی راه بیندازید. اکنون باید بدانید عناوین محتوای شما چه چیزهایی هستند. به‌این‌ترتیب به‌راحتی درخواهید یافت که برای برند خود چه محتوایی تولید کنید. این‌ها همان محتوایی هستند که مخاطبان شما به آن‌ها نیاز داشته و به آن اهمیت می‌دهند. در این مرحله نیز باید از همه‌ی افرادی که به ‌نوعی با مشتری درگیر هستند کمک بخواهید. به ‌این ‌ترتیب مطمئن خواهید شد که محتوای تولیدی شما از مسیر شیب خارج نخواهد شد.

6) تحقیقات خود را در مورد کلمات کلیدی موردنظر انجام دهید
حالا که شما یک لیست عالی از عناوین خوب برای تولید محتوا دارید .وقت آن رسیده است که در مورد دنباله‌ای از واژه‌های کلیدی تحقیق کنید و بهترین کلیدواژه‌ها را حول موضوعاتی که می‌خواهید در مورد آن‌ها مطلب بنویسید بیابید.
برای این منظور سه وب‌سایت بسیار مفید وجود دارد که عبارت‌اند از :
www.moz.com
این‌یک وب‌سایت عالی برای کشف کلمات کلیدی متناسب با اهداف شما است. این سایت به شکل گسترده‌ای به کلیدواژه‌های انتخابی شما نگاه می‌کند و می‌تواند پیشنهادهای خیلی خوب و مرتبطی برای واژه‌های کلیدی مورد استفاده در محتوا به شما ارائه کند.
www.keywordtool.io
این مورد نیز یکی از عالی‌ترین ابزارها برای یافتن بهترین و پر جستجو ترین کلیدواژه‌ها در حوزه‌ای است که شما می‌خواهید در آن فعالیت کرده و به تولید محتوا بپردازید. همچنین بعد از جستجو یک لیست بلندبالا از کلیدواژه‌های مرتبط به شما ارائه می‌کند.
 www.ubersuggest.io
کافی است یکی از واژه‌های کلیدی مور نظر خود را وارد کنید تا مجموعه‌ای از کلمات کلیدی مرتبط و پربازدید با موضوع مورد نظر شما به ترتیب حروف الفبا برایتان لیست شود.
نکته! هر سه وب‌سایت معرفی‌شده برای یافتن واژه‌های کلیدی در میان سایت‌های فارسی نیز بسیار موفق عمل می‌کنند.

7) یک تقویم تحریریه ایجاد کنید
بر اساس یافته‌های تحقیقاتی در مورد کلیدواژه‌ها، یک تقویم سرمقاله برای محتوا ایجاد کنید. اطمینان حاصل کنید که آنچه را که به‌عنوان هدف در استفاده از کلیدواژه‌ها تعیین کرده‌اید به اطلاع تولیدکنندگان و توسعه‌دهندگان محتوا نیز می‌رسد و آن‌ها می‌دانند چطور باید از واژه‌های کلیدی انتخاب ‌شده در روند تولید محتوای خود استفاده کنند.

8) تعیین کنید که موفقیت خود را چطور باید اندازه گیری کنید
هنگامی‌که می‌دانید قصد ایجاد چه نوع محتوایی را دارید باید شیوه‌ی اندازه‌گیری موفقیت را نیز بدانید.
برای دانستن آن‌که منظور اصلی از این مرحله چیست می‌توانید به‌عنوان‌مثال تعیین کنید که بعد از آغاز فعالیت این استراتژی محتوا ، میزان فروش چقدر رشد داشته است؟
این موضوع باید منطقی و در یک بازه‌ی زمانی مشخص اندازه‌گیری شود. این‌که آیا تغییر نگرش و رفتار در تولید محتوا آیا در یک دوره‌ی 6 یا 9 ماهه منجر به رشد نمودار سفارش‌ها شده است یا خیر؟

9) شروع به تولید محتوا کنید
اکنون‌که تمام قطعات پازلدرست استراتژی  محتوا وجود دارد وقت آن رسیده است که دکمه‌ی آغاز تولید آن را بفشارید. این جالب‌ترین بخش ماجرا است. با در نظر گرفتن آنچه می‌خواهید ایجاد کنید به‌اضافه‌ی واژه‌های کلیدی که با این‌همه تحقیق به‌دست‌آمده است، در کنار اطلاعاتی که از مخاطبان خود به دست آورده‌اید، محتوای موردنظر خود را شبیه‌سازی کنید.
هنگامی‌که مرحله‌ی پیش‌تولید و شبیه‌سازی با موفقیت به اتمام رسید، می‌توانید محتوای مورد نظر خود را تولید کرده و انتشار دهید. مثل هر کار دیگری که در جهت SEO انجام می‌شود این مورد نیز به‌شدت نیاز به زمان دارد و ممکن است با تأخیر انجام‌شده و به نتیجه برسد. اطمینان حاصل کنید که بر اساس نظم و جدولی که برای تولید محتوای خود در نظر گرفته‌اید پیش می‌روید تا بتوانید عملکرد استراتژی محتوای خود را پیگیری کنید.
اگر بعد از چند ماه متوجه عدم رشد و عملکرد ناموفق محتوای خود شدید، باید به‌سرعت به سراغ استراتژی محتوای خود رفته و آن را دوباره ارزیابی کنید که آیا جهت حرکت آن درست است یا خیر؟
اگر احساس کردید که شکافی بین اهداف و برنامه‌ی شما با نتیجه‌ی حاصل‌شده وجود دارد، شاید وقت آن رسیده باشد که دست به ایجاد تغییرات بزنید.