تفاوت بازاریابی محتوا و بازاریابی شبکههای اجتماعی در چیست؟
بازاریابی محتوا و بازاریابی شبکههای اجتماعی با یکدیگر متفاوتند، تفاوت آن ها در چیست؟ اصلا چرا باید این دو استراتژی مهم مارکتینگ را جداگانه بررسی کرد؟ به نظر شما کدام یک مهمتر است؟ اگر هنوز با هستهی این دو نوع استراتژی بازاریابی آشنا نیستید ما تمام جنبههای این موضوع را برای شما میشکافیم.
بازاریابی محتوا روی تولید محتوا و تفکر خلاقانه میچرخد. در حالی که بازاریابی شبکههای اجتماعی روی چیز متفاوتی متمرکز است. در حقیقت سوشال مدیا مارکتینگ یعنی تبدیل شبکههای اجتماعی به یک مکانیزم انتقال پیام. اما تفاوت بازاریابی محتوا و بازاریابی شبکههای اجتماعی انقدر ساده نیست. ارتباطاتی میان این دو وجود دارد. برخی شباهتها وجود دارد. اما در هستهی کار تفاوتهای ساختاری وجود دارد.
بازاریابهای محتوا روی متدهای تولید و انتشار محتوا تمرکز میکنند، در حالی که تمرکز اصلی بازاریابی شبکههای اجتماعی روی مکانیزم انتقال پیام است. کمی سختتر شد. اما تعریف کاملی است.
تفاوت اصلی بازاریابی محتوا و بازاریابی شبکه های اجتماعی
بازاریابی محتوا نقطه شروع کمپینهای دیجیتال مارکتینگ است. کسب و کاری که دوست دارد مشتری جذب کند یا به دنبال افزایش بازدید سایت است در وهلهی اول باید محتوا تولید کند. بایدی در کار نیست. تولید محتوا در حال حاضر بهترین راهحل است. اما این محتوا قرار است کجا منتشر شود؟ داخل سایت و روی شبکههای اجتماعی.
شبکههای اجتماعی یک بستر هستند. بستری با مخاطب بسیار بالا. مخاطبی که فاصلهی آن با شما در حد یک دکمهی فالو است. به راحتی میتواند با شما صحبت کند، نظراتش را بگوید و پستها و مطالب شما را به اشتراک بگذارد. اما این مخاطب هر محتوایی را دوست ندارد. اینجاست که راه بازاریابی محتوا و بازاریابی شبکههای اجتماعی از هم جدا میشود. شبکههای اجتماعی ابزار سرگرمی هستند. اصطلاحا برای Entertain کردن مخاطب به کار میروند.
ممکن است شما روی سایتتان محتوایی جامع و کامل در حوزهی کاریتان بنویسید تا در موتورهای جستجو رتبه بگیرید. اما این محتوای طولانی در شبکههای اجتماعی خوانده نمیشود. مخاطبان شما به سرعت از روی آن رد میشوند تا به پست بعدی برسند. حتی ممکن است بازخورد منفی داشته باشد و مخاطبان شما را آنفالو کنند. اینجاست که مکانیزم انتقال پیام اهمیت پیدا میکند و اصلیترین تفاوت بازاریابی محتوا و بازاریابی شبکههای اجتماعی مشخص میشود.
البته جاهایی هم با یکدیگر همپوشانی دارند. ممکن است برخی محتواها هم برای شبکههای اجتماعی و هم روی سایت بازخوردهای مناسبی داشته باشند. یا اینکه بخواهید از طریق شبکههای اجتماعی سیگنال لینک خروجی دریافت کنید تا رتبهی شما در موتورهای جستجو بالاتر برود. برخی محتواهای داخل سایت روی شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته میشوند و این سیگنالهای Engagement روی فعالیت کلی سایت تاثیر دارند. برای اینکه به درک کاملتری از این موضوع برسیم در ادامه مکانیزم و هستهی این دو استراتژی مارکتینگ را با هم بررسی کردهایم.
اگر میخواهید تفاوت بازاریابی محتوا با دیجیتال مارکتینگ را بدانید روی لینک زیر کیک کنید:
چه تفاوتی بین بازاریابی محتوا و دیجیتال مارکتینگ وجود دارد؟
بازاریابی شبکههای اجتماعی
بازاریابی شبکههای اجتماعی به معنای استفاده از پلتفرمهای اجتماعی موجود برای انتقال پیام و جذب مشتری احتمالی است. مهمترین مزیت این شبکهها این است که شما با مشتری تعامل مستقیم دارید. اصطلاحا به آن اینتراکشن میگویند. مهمترین فایدهای که کمپانیها از شبکههای اجتماعی میبرند جذب مشتریان جدید است. مشتریانی که حتی نام شما را نشنیدهاند و حین بالا و پایین کردن تایملاین شبکههای اجتماعی اسم کمپانی شما را میبینند و یا محصولات شما را میبینند.
پس مکانیزم انتقال پیام در یک سوشال مدیا باید به گونهای باشد که مخاطبی که هیچ آشنایی با شما و محصولات و خدمات شما ندارد تحت تاثیر قرار بگیرد. البته نباید مشتریهای قدیمیتان را هم فراموش کنید. مشتریان قدیمی هم Brand Engagement را بالا میبرند. مشتریان جدید شما به نظرات مشتریان قدیمیتان هم توجه میکنند و خیلی مهم است که تجربهی جذابی برای تمام پرسوناها و تمام سطوح مشتری بسازید.
پس مارکتینگ شبکههای اجتماعی چه تاثیری روی کسب و کارها دارد؟
-
جذب مشتری جدید
-
تعامل مستقیم با برند
برندهای بزرگ از شبکههای اجتماعی بیشترین فایده را میبرند. آنها بودجهی بالایی را صرف طراحی گرافیکی، ویدیو و محتوای شبکههای اجتماعی میکنند و این محتوا بین کاربران به اشتراک گذاشته میشود. نظرات و کامنتهای مختلفی میگیرد و به اصطلاح وایرال میشود و به صورت ویروسی مشتری جذب میکند. این محتوا دست به دست میشود و مشتریان جدید به سمت کسب و کارها سرازیر میشوند.
پیامی که برند در شبکههای اجتماعی منتقل میکند بسیار مهم است. تخفیفات محصولات و خدمات، محصولات جدید، گفتگو با مشتریان ناراضی، سرویس مشتریان، روابط عمومی و آگاهی از برند بین کسب و کارها بسیار معمول هستند. در این میان کسب و کارهایی که داستانسرایی میکنند بیشترین فایده را میبرند. چرا که شبکههای اجتماعی ابزار سرگرمی است و خیلی از افراد دوست ندارند محتوای تبلیغاتی و مارکتینگ در آن ببینند.
ست گادین یکی از مارکترهای شناخته شده در جهان میگوید: مردم محصولات شما را نمیخرند بلکه داستانهای شما را میخرند.
اگر همین الان سری به اینستاگرام برندهای معتبر بزنید خواهید دید که پستهای حاوی محصولات نسبت به پستهای داستانگونه به مراتب کمترند. آنها میدانند که برندینگ همان تجربهای است که برای کاربران میسازند و این تجربه را از طریق داستان و احساسات به کاربران انتقال میدهند.
بازاریابی محتوا
بازاریابی محتوا روی تولید و توزیع محتوای ارزشمند، مرتبط و مداوم متمرکز است. هدف بازاریابی محتوا جذب و نگهداری مشتری خاص با پرسونای خاص است. روشی است که کمپانیها به وسیلهی آن به مشتریان احتمالی چیزی را یاد میدهند، نیازهایشان را برطرف میکنند، آنها را سرگرم میکنند و در نهایت از آنها میخواهند تا کاری را انجام دهند. این کار میتواند خرید یک محصول یا خدمات کمپانی باشد، پر کردن یک خبرنامه باشد و یا هر هدفی که کمپانی قصد دارد آن را برآورده کند.
در مدل قیف بازاریابی (که تقریبا منسوخ شده است و به جای آن مدل Flywheel یا چرخ لنگر بازاریابی به کار میرود.) محتوا ورودی قیف است. شما محتوا تولید میکنید تا قیف شما ورودی داشته باشد. از طرفی محتوا روی Brand Awareness هم تاثیر دارد. کاربران از چه طریقی شما و خدماتتان را خواهند شناخت؟ مسلما از طریق محتوایی که تولید میکنید. در غیر این صورت شانس شما برای جذب مشتری کم میشود.
اما بازاریابی محتوا پیچیدهتر از چیزی است که فکر میکنید. رفتار مردم در دنیای آنلاین روز به روز تغییر میکند. آنها دنبال چیزهای تازهتری هستند. نیازهای جدیدتری وجود دارند. یعنی کار بازاریابی محتوا تنها تولید محتوا و توزیع آن نیست. باید بدانید چه چیزی تولید کنید. جواب این سوال در استراتژی محتوا نهفته است. در دنیای پررقابت امروز تعداد محتوا، روشهای تولید محتوا و مواردی از این دست نمیتوانند چندان موفقیتی در رقابتهای سنگین داشته باشند. تنها چیزی که عامل موفقیت است داشتن یک استراتژی قدرتمند است.
محتوا اعتماد میسازد. محتوا برند میسازد و مهمتر اینکه محتوا میفروشد. برای همین است که شانس فروش از طریق بازاریابی محتوا به مراتب بالاتر از بازاریابی سنتی و سایر متدهای بازاریابی و تبلیغات است. اینجا هم محل تفاوت بازاریابی محتوا و بازاریابی شبکههای اجتماعی است. لیست کاملی از این تفاوتها را در ادامه آوردهایم تا کامل و دقیق به تفاوتهای این دو استراتژی مارکتینگ پی ببرید.
تفاوت بین بازاریابی محتوا و بازاریابی شبکههای اجتماعی
-
شبکهی اجتماعی یک کانال است، اما محتوا یک تاکتیک است.
شبکههای اجتماعی ورق بازاریابی را برگرداندند. تولد شبکههای اجتماعی برای کسب و کارها موقعیت فوقالعادهای به وجود آورد تا بتوانند مخاطبانشان را پیدا کنند و با آنها مستقیما در ارتباط باشند. به جرات میتوان گفت شبکههای اجتماعی یکی از بزرگترین نوآوریهای بشر در حوزه تکنولوژی بودهاند. اما آنها تنها یک مسیرند. یک درگاه هستند. جایی هستند که شما با تعدادی میلیاردی از مخاطبان چشم تو چشم هستید. بهترین راهی که میتوانید از این چشم تو چشم شدن با مخاطب به نفع کسب و کارتان استفاده کنید تولید محتوا است. محتواست که مخاطب را جذب میکند.
برای همین است که میگویند شبکههای اجتماعی جایی است که کسب و کارها میتوانند مشتریان احتمالیشان را پیدا کنند. این کانال قدرتمند حالا به یکی از استراتژیهای قدرتمند بازاریابی بدل شده است. نکته بعدی که غالبا در مورد شبکههای اجتماعی فراموش میشود این است که شما میتوانید به حرفهای مشتریان گوش کنید. نظرات آنها را راجع به موضوعات مختلف ببینید. پستهای مرتبط با کسب و کارتان را ببینید و نقاط قوت و ضعف خودتان را از دیدگاه مشتریان بررسی کنید.
استراتژیهای شبکههای اجتماعی وقتی با استراتژیهای بازاریابی محتوا سینک میشوند بیشترین میزان تاثیر را دارند. بازاریابی محتوا یک تاکتیک است. محتوا ارزش آفرینی میکند و مشتری این ارزش را دریافت میکند. این مکانیزم تبدیل محتوا به مشتری است. محتوا میتواند یک پست متنی باشد، یک ویدیو باشد. یک عکس، اینفوگرافی، گیف و هر فرمت دیگری که مخاطبان با آن اطلاعات کسب کنند. بگذارید سادهتر بگوییم: مشتریان شما نیازها، علایق و دغدغههای خاص خودشان را دارند. شما این نیازها را کشف میکنید و مطابق با آن محتوا تولید میکنید. این راهحلها توسط کانالهایی به مشتری میرسند که یکی از قدرتمندترین کانالها همان شبکههای اجتماعی هستند.
-
مرکز جاذبه کجاست؟
مرکز جاذبه یعنی جایی که فعالیتهای مارکتینگ شما در آن متمرکزند. در بازاریابی شبکههای اجتماعی، خود شبکهها مرکز جاذبه هستند. کمپینهای سوشال مدیا در فیسبوک، اینستاگرام، توییتر و … اجرا میشوند. اما مرکز جاذبهی بازاریابی محتوا وبسایت برند است. شبکههای اجتماعی نقش موثری در فعالیتهای بازاریابی محتوا دارند.
تا قبل از این شبکههای اجتماعی مثل فیسبوک و لینکدین و … جایی بودند که لینک مطالب وبسایت در آنها قرار داده میشد و سیگنال نسبتا خوبی برای موتورهای جستجو بود. هر چند الان تاثیر این لینکها کمتر شده است اما کمپانیها همچنان برای جذب ترافیک از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند. در حقیقت مرکز جاذبه شبکههای اجتماعی تبدیل به یکی از عوامل مهم برای وبسایت برند شدهاند. به نوعی در نقش یک توزیعکننده ظاهر میشوند.
اهداف هر دو استراتژی بازاریابی
یک تفاوت بازاریابی محتوا و بازاریابی شبکههای اجتماعی که حتما باید به آن پرداخته شود اهداف آنهاست. هدف از فعالیت در شبکههای اجتماعی چیست؟ و یا هدف از بازاریابی محتوا چیست؟
این اهداف به نوعی به هم متصلند. استراتژیهای بازاریابی شبکههای اجتماعی بیشتر روی افزایش آگاهی از برند متمرکزند. افراد جدید با برند آشنا میشوند. با مشتریان ناراضی صبحت میکنیم. مشتریان راضی و وفادارمان را خواهیم شناخت. کدهای تخفیف و کمپینهای سالانه در آن اطلاعرسانی میشوند و مهمتر اینکه با مشتری یک پیوند عاطفی برقرار میکنیم.
اما بازاریابی محتوا اهداف پیچیدهتری دارد. هدف نهایی چیست؟ افزایش فروش. اما این اهداف روی هدفهای دیگری سوارند. آگاهی از برند یکی از آنهاست. بالا بردن آگاهی مخاطب یکی از آنهاست. حل مشکلات مخاطب یکی از آنهاست. یعنی شما هر کاری میکنید تا در مشتری تقاضا ایجاد کنید و در نهایت محصولاتتان را به آنها عرضه کنید. هرچقدر کیفیت محتوا و کیف کار شما در بازاریابی محتوا بالاتر باشد بهتر تقاضا ایجاد میکنید و بهتر میفروشید.
هدف بازاریابی محتوا مصرف محتواست و هدف بازاریابی شبکههای اجتماعی مشارکت است. اگر بتوانید این دو هدف را به خوبی در استراتژی مارکتینگ پیاده کنید موفق خواهید شد.
کدام یک بهتر است؟
نمیتوان گفت. دلیلی هم نداریم که بگوییم کدام یکی بهتر است. هر کدام کارکرد خاص خودشان را دارند. قدرتی که شبکههای اجتماعی در برندسازی دارند با قدرت وبسایت قابل مقایسه نیست. تاثیر بازاریابی محتوا در فروش را نمیتوان با تاثیر شبکههای اجتماعی مقایسه کرد. پس به جای اینکه دنبال چیز بهتر باشید روی هر دو تمرکز کنید. اما … اما … اما …
باید اینجا چیزی را متذکر شویم که هر روز میبینیم. یک اشتباه محض. بارها میبینیم که یک کسب و کار کوچک به محض راهاندازی سایتش در تمام شبکههای اجتماعی اکانت میسازد. تمام شبکههای اجتماعی را به دست میگیرد و بعد از مدتها متوجه میشود که عملا نتیجهای از این کار نمیگیرد. شما هم احتمالا چنین کسب و کارهایی را دیدهاید.
اینکه چه محتوایی در چه شبکهای تولید میکنید بسیار مهم است. چیزی که کاربران اینستاگرام را تحت تاثیر قرار میدهد با چیزی که کاربران توییتر را هیجانزده میکند متفاوت است. یک عکس با یک کپشن احساسی در لینکدین هیچ بازخوردی نخواهد گرفت. در پینترست قواعد خاصی وجود دارد. فیسبوک و سایر شبکههای اجتماعی هم به همین شکل هستند. در اولین مرحله باید بدانید کسب و کار شما به چه شبکههایی نیاز دارد و بعد به فکر ایجاد اکانت و فعالیت آن باشید.
تولید محتوا برای وبسایت قواعد و قوانین خاص خودش را دارد. اینکه چطور آن را برای موتورهای جستجو بهینهسازی کنید. چگونه کلیدواژهها را در آن به کار ببرید. با چه لحنی بنویسید، چگونه در آن لینکسازی کنید. اما بسیاری از کسب و کارها فکر میکنند شبکههای اجتماعی چنین قواعدی ندارند. آنها یک عکس و یک کپشن آماده میکنند و تعداد زیادی هشتگ به آن اضافه میکنند تا دیده شوند. اما این چیزی نیست که مخاطب میخواهد. شبکههای اجتماعی نیاز به استراتژی دارند. هر محتوایی با هر کپشنی برند شما را به مخاطبان نمیشناساند. هر توییتی به نفع برند شما نیست. هر پستی در فیسبوک نمیتواند ترافیک جذب کند. پس باید این قواعد و اصول را یاد بگیرید و روی پستها اعمال کنید.
نکتهی دیگری که هم در بازاریابی محتوا هم در بازاریابی شبکههای اجتماعی فراموش میشود خلاقیت است. پستهای بیروح و بیمحتوا و بیارزش روز به روز بیشتر میشوند. کسب و کارها هم به این مسئله دامن میزنند. اگر سری به اینستاگرام کسب و کارهای ایرانی بزنید خیلی کم پیش میآید که پست باکیفیت و متناسب با فضای اینستاگرام ببینید. یا در حال فروش محصول هستند یا صرفا عکسی تزئینی برای محتوا میگذارند. این چیزی نیست که در اینستاگرام جواب دهد. اینستاگرام نیاز به خلاقیت دارد. به یک عکس تاثیرگذار و یک کپشن ترغیبکننده نیاز دارد. به احساسات و زیبایی بصری نیاز دارد و این چیزی است که برند را میشناساند. نه صرفا عکس و محتوا.
برخی هم برای سینک کردن بازاریابی محتوا و بازاریابی شبکههای اجتماعی از باتها استفاده میکنند. هر پستی که در وبلاگ سایت منتشر میشود خودبخود در شبکههای اجتماعی هم منتشر میشود. به جرات میتوان گفت این بدترین بلایی است که سر شبکههای اجتماعی کسب و کارتان میآورید. این محتوای اتوماتیک نهتنها فایدهای برای کسب و کار شما ندارد بلکه ذهنیت کاربران را نسبت به شما تخریب میکند.
جمع بندی
بازاریابی محتوا و بازاریابی شبکههای اجتماعی دو چیز جدا هستند اما برخی ویژگیهای آنها همپوشانی دارند. ترکیب این دو بیشترین تاثیر را در فعالیتهای کسب و کارها و برندها دارد. شبکههای اجتماعی کار بازاریابی محتوا را تقویت میکنند و روح تازهای به آن میبخشند. مشتریان جدیدتری را به سمت وبسایت میکشند و این چیزی است که هر کسب و کاری نیاز دارد تا زنده بماند و رشد کند.
حالا که تاثیر این دو استراتژی را به خوبی درک کردید و میدانید چه تفاوتهایی با هم دارند و در چه نقاطی با هم اشتراک دارند به راحتی میتوانید فرمت محتوایی و نوع محتوا برای هر پلتفرم و هر استراتژی را شناسایی کنید و در فعالیتهای بازاریابی خود به کار بگیرید.
منبع: