تئوری دم دراز اندرسون در مورد اینفلوئنسرها و مخاطبان چه میگوید؟
تئوری دم دراز اندرسون چگونه به تولید محتوا کمک میکند؟
زمانی که آمازون در دهه 1990 وبسایت خود را راهاندازی کرد، فقط یک وبسایت اینترنتی ساده بود که از طریق آن کتابهای خود را بفروش میرساند و تمرکز آنها تنها بر روی فروش نیویورک تایمز بود. آمازون درهای خود را به روی فروشندگان و ناشران بیگانه نیز باز کرد و به آنها اجازه داد تا از طریق آمازون خود را به دیگران معرفی کنند و در معرض بازدید قرار بگیرند. از همه مهمتر یک کانال ارتباطی برای آنها فراهم کرد که پیش از آن در دسترس نبود و آنها میتوانستند از طریق آن محصولات خود را بفروش برسانند. برای آمازون نیز این امر یه حرکت فوقالعاده سودآور بود. آمازون توانست از این طریق به یک بازار برای فروش کتابهایی دست پیدا کند که به عنوان کتابهای خوب و جذاب شناخته نمیشدند. عناوین پیش پا افتاده و مبهم آن چیزی بود که کریس اندرسون آن را تئوری فروش دم دراز نامید.
· تئوری دم دراز اندرسون چیست؟ · تئوری دم دراز چگونه به تولید محتوا میپردازد؟ · تئوری دم دراز اندرسون تا چه حد در موفقیت ما تاثیر گزار است؟ |
تعریف تئوری دم دراز اندرسون
تئوری دم دراز اصطلاحی است در کسبوکار که توسط کریس اندرسون در سال 2004 مطرح شده است. اندرسون موسس مجله وایرد Wired و همچنین موسس و معاون TED میباشد. او در کتاب خود با عنوان Long Tail بیان کرد که چرا آینده کسبوکار در فروش کمترِ بیشترینهاست. استدلال اندرسون در این تئوری این بود که فروش محصولات با تقاضای کم و حجم فروشِ کم میتوانند سهم عظیمی از بازار فروش را رقم بزنند. زیرا این محصولات تعداد بیشتری نسبت به محصولاتی دارند که بسیار پرفروش هستند و به عنوان یک محصول شاخص و پراهمیت شناخته میشوند. بنابراین اگر فروشگاه یا کانال توزیع به اندازه کافی بزرگ باشد تا بتواند این حجم محصول را پشتیبانی کند، میتوان به موفقیت بزرگی در فروش دست یافت.
از فروش کتاب گرفته تا بهینهسازی موتورهای جستجو (SEO)، تئوری دم دراز اندرسون در دهها و یا حتی صدها گروه از صنایع و شاخههای مختلف کسبوکار مورد استفاده قرار گرفته است. این تئوری به طور گستردهای به عنوان یک جایگزین برای بازار فروش انبوه و فروش کالا به کار میرود. اگر بخواهیم تئوری دم دراز اندرسون را در بازاریابی محتوا دنبال کنیم به محتوای تولیدی کاربر میرسیم. آمازون به این نتیجه رسید که هر نام تجاری و برند که در این سیاره مشغول کار است، چه B2B یا B2C، برای حفظ رقابت با سایر برندها و شرکتها نیاز به محتوا مخصوصاً محتوای تولید شده مفید و معتبری دارد که توسط کاربر تولید شود. محتوایی که بتواند به مشتریان خود کمک کند، محصولات جدید را کشف کرده و آنها را به سوی مسیری کوتاهتر برای رسیدن به محصول مورد نظر هدایت کند. آمازون اسپارک که بر پایه نظریه دم دراز در بازاریابی محتوا راهاندازی شد، بسیار شبیه رسانههای اجتماعی و اخبار روزانهای است که ما هر روز به آنها دسترسی داریم و از آنها استفاده میکنیم.
برای اولین بار که کاربران وارد اسپارک میشوند از آنها درخواست میشود تا یک حساب کاربری ایجاد کنند و لیستی از حداقل پنج مورد از موضوعات مورد علاقهشان را ارائه دهند. پس از آن آمازون اسپارک یک تصویری کامل از محتوا که شامل محصولات، مطالب، عکسها، داستانها و حتی ایدههایی که توسط کاربران دیگر ایجاد شده است و با علاقهمندیهای شما مرتبط میباشد را فراهم میکند. آمازون اسپارک این کار را درست مثل شبکههای اجتماعی بزرگ انجام میدهد. آمازون توانست از طریق اسپارک یک بار دیگر از تئوری دم دراز اندرسون استفاده کرده و این بار بهوسیله محتوای تولید شده توسط کاربر به سمت فروش بیشتر هدایت شود. اگر بخواهیم درباره تئوری دم دراز صحبت کنیم و توضیح دهیم، میتوان به این صورت بیان کرد که این تئوری مربوط به تولید محتوا توسط کاربر میباشد.
ارتباط تئوری دم دراز اندرسون و اینفلوئنسرها و مخاطبان
ما اعتقاد داریم که دیگر وقت آن رسیده که برندها و شرکتهای مختلف از تئوری دم دراز استفاده کنند و به جای استفاده از افراد مشهور و تاثیرگذار، محتوای مورد نیاز خود را از طریق کاربران خودشان تولید کنند.
استخدام یک آدم معروف و تاثیرگذار یک پیشنهاد طمع برانگیز میباشد. بخصوص برای شرکتهایی که جزء برند محبوب مصرفکننده هستند. استفاده از این روش میتواند به خوبی تاثیر بگذارد و صدها و یا حتی هزاران نفر از دوستداران و طرفداران آنها را به سوی شما جذب کند، اما این افزایش در دنبالکنندگان به احتمال زیاد کوتاه مدت است و ممکن است کمی در افزایش فروش شما تاثیر داشته باشد. نکته مهم اینجاست که اگر یک برند دیگر پیشنهاد بهتری به آنها دهد به سوی برند رقیب جذب شده و باعث میشوند دنبالکنندگان آنها را به راحتی از دست داده و با افت ناگهانی مواجه شوید.
با این تفاسیر اگر برندها برای مدتی بر روی حجم وسیعی از طرفداران تولیدکننده محتوا و مشتریان به جای افراد تاثیرگذار و مشهور، تمرکز کنند چه اتفاقی میافتد؟ پاسخ آن روشن است، جمع طرفداران تولیدکننده محتوای آنها این قابلیت را دارند تا یک ارزش بصری و اقتصادی مشابه را برای برندها به ارمغان بیاورند و این فرصتی است که به برند امکان این را میدهد تا طرفداران و مشتریان واقعی خود را به روشی معنادار شناسایی کرده و بر روی آنها سرمایهگذاری کند. در نهایت با استفاده از این روش میتواند آنها را به طور بالقوه به مشتریان وفادار خود برای بلندمدت تبدیل کند.
درست همانند آمازون که به موفقیت قابل توجهی دست یافت و توانست با استفاده از تئوری دم دراز بیشتر کتابهای نامطلوب ناشران را به فروش برساند و یا مثل گوگل که توانست موفقیت خود را از طریق فروش تبلیغات به کسبوکارهای کوچک بدست بیاورد، برندهای دیگر نیز میتوانند با شناسایی و سرمایهگذاری بر روی مخاطبان تاثیرگذار خود از طریق تئوری دم دراز اندرسون به موفقیتهای چشمگیر بلندمدت دست یابند.
منبع:
www.business2community.com