به نقطه اصلی در اصطلاح نقطه درد نیز گفته می‌شود؛ نقطه درد نقطه‌ای است که تمام عصب‌ها به آن متصل هستند و با احساس آن درد تمام بدن را فرا می‌گیرد. وقتی در بازاریابی محتوا برای مخاطب جهانی از نقطه درد صحبت می‌کنیم، منظورمان موضوعی است که می‌تواند حساسیت همگان را برانگیخته کند. برای مثال ممکن است موضوعی در ارتباط با گرم شدن زمین یا بازی‌های جام جهانی یا … در یک مقطع زمانی بتواند به عنوان نقطه درد یا نقطه کانونی مورد توجه شما قرار گیرد؛ آنچه مهم است آن است که موضوع مورد نظر را اولاً باید به‌گونه‌ای انتخاب کنید که برای انسان‌های ورای مرزها نیز اهمیت داشته باشد؛ و دوم اینکه بتوانید ارتباطی بین کسب‌وکار خود و آن موضوع پیدا کنید. طبیعی است که برخی موضوعات مهم در جهان به خودی خود چندان ارتباطی به حیطه کاری شما نداشته باشند؛ اما به‌هرحال شما باید بتوانید ارتباطی را پیدا کنید و یا بسازید.

وقتی در بازاریابی محتوا برای مخاطب جهانی از نقطه درد صحبت می‌کنیم، منظورمان موضوعی است که می‌تواند حساسیت همگان را برانگیخته کند. برای مثال ممکن است موضوعی در ارتباط با گرم شدن زمین یا بازی‌های جام جهانی یا … در یک مقطع زمانی بتواند به عنوان نقطه درد یا نقطه کانونی مورد توجه شما قرار گیرد

قبل از آن که کار تولید محتوا برای جذب مخاطب جهانی را شروع کنید، باید از خود بپرسید که اصلاً در خارج از مرزها برای موضوع مدنظر شما بازار یا مخاطبانی وجود دارد؟ بعضی موضوعات تنها در محدوده مرزهای داخلی یک کشور و یا حتی یک استان یا شهر قابل فهم هستند؛ بنابراین این احتمال هم وجود دارد که افرادی در بیرون از مرزها نتوانند با شما ارتباط برقرار کنند و این اصلاً به میزان تلاش شما هم بستگی ندارد! در واقع بعضی از موضوعات هستند که به طور ذاتی ظرفیتی در خارج از مرزها ندارند؛ بنابراین قبل از آن که هزینه‌های قابل توجهی را به بازاریابی محتوا برای مخاطب جهانی اختصاص دهید، از درستی این کار اطمینان کسب کنید و سؤالات زیادی را درباره ابعاد مختلف کار و آینده آن طرح کرده و پاسخ دهید. در جذب مخاطب جهانی پیدا کردن هر مخاطب تازه می‌تواند بسیار جذاب و هیجان‌انگیز به نظر برسد؛ اما به‌هرحال ضمن این کار شما مجبور خواهید شد که میزانی از زمان، انرژی و هزینه را به آن اختصاص دهید؛ بنابراین باید اطمینان حاصل کنید که منابع صرف شده شما می‌توانند نتایج مطلوب را برایتان به ارمغان آورند.

یک راه اولیه که به ذهن هرکسی می‌رسد، آن است که یک سازمان به صورت یک سویه به تولید محتوا در حجم انبوه بپردازد و استراتژی‌هایی برای انتشار آن‌ها در سطح جهان اتخاذ کند. این روش البته چندان عملی نیست؛ زیرا هم انرژی زیادی را می‌طلبد و هم دشواری‌های زیادی در پیش رو دارد که در عمل آن را به یک روش غیر اصولی تبدیل می‌کنند. در عوض یک راه بهتر آن است که شما برای مناطق مختلف در سطح جهان نمایندگانی را در همان محل‌ها انتخاب کنید که با توجه به بوم منطقه و البته با در نظر گرفتن اقتضائات کسب‌وکار شما به تولید محتوا در همان منطقه بپردازند؛ بنابراین در این حالت شما تنها مأموریت یک برنامه‌ریزی کلی و ابلاغ آن به تمام نقاط زنجیره مورد نظر را خواهید داشت. اگر شرکت، سازمان یا کسب‌وکار شما شعبه‌هایی در مناطق مختلف جهان داشته باشد، کار شما در بازاریابی محتوا برای مخاطب جهانی راحت‌تر خواهد بود؛ اما اگر این چنین نیست، باز هم راه پیش رویتان باز است؛ شما می‌توانید از طریق اینترنت و شبکه‌های اجتماعی افرادی را پیدا کنید که زنجیره شما را کامل کرده و این کار را برایتان انجام دهند.

رؤیای تسخیر جهان از طریق بازاریابی محتوا برای مخاطب جهانی می‌تواند برای هر کسب‌وکاری وسوسه انگیز باشد! اما همین رؤیا برای درصد زیادی از کسب‌وکارها به یک کابوس تبدیل می‌شود و تا جایی پیش می‌رود که آن‌ها را از پای درمی‌آورد! اگر قصد دارید چتر محتوای خود را بر سر جهان پهن کنید، باید در ابتدا از هدف‌های کوچک شروع کنید؛ برای مثال می‌توانید لیستی از کسب‌وکارها و شغل‌های مرتبط با خودتان را تهیه کرده و بر اساس اولویت، فعالیت خود را در ارتباط با آن‌ها آغاز کنید. هرچه تمرکز شما بر مخاطبان بیشتر باشد، محتوای با کیفیت‌تری را می‌توانید به آن‌ها عرضه کنید؛ در نتیجه شانس جذب مخاطب جهانی نیز افزایش خواهد یافت.

اگرچه تولید محتوا به منظور جذب مخاطب جهانی کار دشواری است، اما دشواری آن بیشتر به مراحل اجرا برمی‌گردد و در صورتی که برای آن برنامه‌ریزی‌های قبلی از نظر تیم کاری و هزینه صورت گیرد، می‌تواند به راحتی انجام شود؛ اما نکته مهم آن است که بعد از تولید محتوا قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ برای آن که بهتر متوجه این نکته شویم، فرض کنید که در نتیجه استراتژی محتوای شما و در نتیجه بازاریابی محتوا برای مخاطب جهانی، توانستید میلیون‌ها نفر را به خود جذب کنید؛ آیا در این صورت امکان جذب میلیون‌ها نفر را از نظر ساختاری و بسترهای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی دارید؟ چگونه می‌توانید کالاهای مورد نیاز سفارش دهندگان را به دستشان برسانید؟ آیا از نظر لجستیکی این ظرفیت در کسب‌وکار شما وجود دارد؟ از نظر قانونی مشکلی در سایر کشورها ندارید؟ روال‌ها تعریف شده هستند؟ آیا می‌توانید پاسخگوی نیاز میلیون‌ها نفر باشید؟ و سؤال‌هایی از این دست؛ بنابراین نکته مهم در انتخاب استراتژی محتوا آن است که با توجه به وضعیت واقعی کسب‌وکار یا سایت خود به آن بپردازید. ممکن است شما واقعاً برای تولید محتوا در سطح بالا و در حجم انبوه و با کیفیت مشکلی نداشته باشید؛ اما هنوز به سطحی نرسیده باشید که بتوانید ظرفیت بالایی برای جذب مخاطب جهانی داشته باشید؛ در این حالت نه تنها از تولید محتوا نتیجه‌ای نخواهید گرفت، بلکه حتی نتیجه معکوس هم در انتظارتان خواهد بود؛ چون احتمالاً حجم زیادی از نارضایتی به وجود خواهید آورد؛ نارضایتی‌هایی که در اثر نیازهای پاسخ داده نشده به وجود می‌آیند.

فرض کنید که در نتیجه استراتژی محتوای شما و در نتیجه بازاریابی محتوا برای مخاطب جهانی، توانستید میلیون‌ها نفر را به خود جذب کنید؛ آیا در این صورت امکان جذب میلیون‌ها نفر را از نظر ساختاری و بسترهای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی دارید؟ چگونه می‌توانید کالاهای مورد نیاز سفارش دهندگان را به دستشان برسانید؟

معمولاً متخصصان کسب‌وکارها به کسب‌وکارهای مختلف توصیه می‌کنند که سه نوع هدف‌گذاری کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت داشته باشند. ما در جذب مخاطب جهانی از طریق بازاریابی محتوا برای مخاطب جهانی با دو نوع اول چندان کاری نداریم؛ زیرا اساساً بازاریابی محتوا روشی است که در بلندمدت جواب می‌دهد و یک سرمایه‌گذاری طولانی‌مدت به حساب می‌آید؛ بنابراین قبل از آن که فعالیت خود را آغاز کنید، این سؤال را از خود بپرسید که چرا باید کسب‌وکار خود را به یک کشور گسترش دهید و در این فرآیند چه خطرات و نقاط قوت یا ضعفی ممکن است کارتان را تحت تأثیر خود قرار دهند؟ مسلماً در پاسخ به این سؤال‌ها باید یک دیدگاه بلندمدت را لحاظ کنید و ببینید که شرایط گذشته، فعلی و آینده در کشور مقصد چیست. حتماً باید با مشاوران و متخصصان بومی کشور مقصد مشورت کنید و تنها به مطالعات خود بسنده نکنید؛ زیرا آن‌ها نسبت به کشورشان شناخت بیشتری دارند؛ شناختی که احتمالاً با مطالعه هیچ کتاب، مقاله و یا تحلیل وب‌سایت نمی‌توان آن را به دست آورد. دانش و درک از محل مورد نظر برای سازگاری استراتژی محتوای شما با بازار امری ضروری است.

معمولاً کسب‌وکارها و وب‌سایت‌هایی که تصمیم به بازاریابی محتوا برای مخاطب جهانی می‌گیرند، در اولین قدم برای کاهش هزینه‌ها و سرعت بخشیدن به کارشان محتواهای تولید شده به زبان کشور خود را به زبان کشورهای مقصد ترجمه می‌کنند. این کار به خودی خود اشکالی ندارد و می‌تواند مؤثر هم واقع شود؛ اما نیاز به رعایت نکاتی دارد که باید به آن‌ها توجه کرد. یکی از نکات مهم در این باره، ترجمه درست متناسب با وضعیت اجتماعی و روانی کشور مقصد است؛ به‌هرحال باید توجه داشت که مردمان کشورهای مختلف در فضاهای اجتماعی و روانی متفاوتی زندگی می‌کنند و به همین خاطر ممکن است نوع ارتباطی که با قالب‌های مختلف محتوا برقرار می‌سازند، متفاوت باشد. برای نمونه ممکن است مردم یک کشور مردمی جدی و منطقی باشند و در محتوای شما به دنبال استدلال‌ها، مقدمات و نتایج منطقی جستجو کنند؛ طبعاً اگر برای آن‌ها متنی با لحن طنز و یا یک متن احساسی شورانگیز بنویسید، چندان نتیجه‌ای در جذب مخاطب جهانی دریافت نخواهید کرد؛ این در حالی است که مردم کشور دیگر ممکن است مردمی احساسی‌تر باشند؛ بنابراین شما باید از محرک‌های احساسی در بازاریابی محتوا برای مخاطب جهانی استفاده کنید. یک مزیت انتخاب نویسندگان بومی به همین موضوع برمی‌گردد و باعث می‌شود که نویسندگان و یا تولیدکنندگان بومی محتوا با توجه به وضعیت واقعی افراد یک کشور به امر تولید محتوا بپردازند.

به طور کلی بازاریابی محتوا برای مخاطب جهانی و مخاطب داخلی نیاز به اتخاذ استراتژی محتوا دارد. توجه به نیازهای محلی و ویژگی‌های بومی در هر منطقه یا هر کشور از جمله الزاماتی است که باید مورد توجه کسب‌وکارها قرار گیرد. در غیر این صورت هم منجر به اتلاف منابع مالی و انسانی خواهد شد و هم در نهایت هویت برند را مخدوش خواهد کرد؛ بنابراین نکته مهم در جذب مخاطب جهانی توجه و تمرکز بر روی مخاطبان و گیرندگان محتوا است که این امر جز با شناخت درست و دقیق از ویژگی‌های مخاطبان مقصد حاصل نمی‌گردد.