تفاوت بازاریابی محتوا و دیجیتال مارکتینگ در چیست؟
وقتی در مورد استراتژی بازاریابی مناسب کسب و کارتان فکر میکنید اولین چیزی که به ذهنتان میرسد چیست؟ معلوم است. اینکه با این استراتژی بتوانید بیشتر بفروشید. یک اصل مهم را فراموش نکنید: به همان میزان که از تکنیکهای بازاریابی محتوا برای ساختن کسب و کارتان و فروش بیشتر استفاده میکنید باید از استراتژیهای بازاریابی دیجیتال هم استفاده کنید. بسیاری از افراد این دو مفهوم را یکی میدانند اما اینگونه نیست. اما واقعا تفاوت بازاریابی محتوا و دیجیتال مارکتینگ در چیست؟
کدام استراتژیهای دیجیتال مارکتینگ را برای کسب و کارتان انتخاب میکنید و چگونه آن را شروع خواهید کرد؟ ما جواب تمام سوالات شما را داریم. ادامهی این مطلب را بخوانید تا تصویری واضح و شفاف از بازاریابی دیجیتال و بازاریابی محتوا داشته باشید.
تفاوت بازاریابی محتوا و دیجیتال مارکتینگ
محتوا چیست؟ از یک پست وبلاگی گرفته تا منتشر کردن یک عکس و ویدیو یا حتی درست کردن یک پلیلیست اسپاتیفای محتوا محسوب میشود. حالاهدف از این محتوا چیست؟ Engage یا درگیر کردن مشتریان احتمالی. در حقیقت کار بازاریابی محتوا همین است که مشتری را به برند علاقهمند میکند. یا به عبارت دیگر مردم را از برند آگاه میکند که به آن Brand Awareness میگویند.
این یک نکتهی کلیدی در جذب و نگه داشتن یک مشتری است. وقتی محتوای جذاب و قدرتمند تولید میکنید باعث میشوید که مخاطبان نسبت به محصولات یا خدمات شما هیجانزده شوند. محتوا اعتماد میسازد. در مسیر بازاریابی محتوا به مرور زمان با مشتری یک رابطهی مستمر پیدا میکنید و این کار باعث میشود تا به شما اعتماد کند. به طور مثال: وقتی شما در یک پست وبلاگ جواب سوالات یک کاربر میدهید و از طریق محتوا مشکلش را حل میکنید، در ذهن مخاطب به یک متخصص قابل اعتماد تبدیل میشوید. در نتیجه به محصولات یا خدمات شما هم اعتماد میکند.
اما دیجیتال مارکتینگ. بازاریابی دیجیتال در سمت دیگر ایستاده است و شامل تاکتیکهایی نظیر SEO، PPC و تبلیغات در شبکههای اجتماعی هستند. احتمالا با این اصطلاحات آشنا باشید. اما هدف از دیجیتال مارکتینگ گرفتن تبدیل است. یعنی مخاطب یا بازدیدکننده سایت را تبدیل به مشتری کنید.
مثلا باید تبلیغاتتان را به نحوی طراحی کنید که وقتی کاربران تبلیغات شما را در شبکههای اجتماعی میبینند وسوسه شوند که روی آن کلیک کنند. هدف از دیجیتال مارکتینگ این است که وبسایتمان را تنها به نتایج جستجوی گوگل محدود نکنیم. حالا وقتی کاربران روی تبلیغ شما کلیک کردند باید صفحهی سایت و محتوای آن را به گونهای بنویسید که کاربر را متقاعد کنید تا یک عمل را انجام دهد. (خرید کند، در خبرنامه عضو شود و …)
خب به نظر میرسد الان باید به نقطه اصلی تفاوت بازاریابی محتوا و دیجیتال مارکتینگ پی برده باشید: بازاریابی محتوا روی درگیر کردن مخاطب تمرکز میکند در حالی که دیجیتال مارکتینگ روی فروش تمرکز دارد. پس با این حساب دیجیتال مارکتینگ مهمتر از بازاریابی محتوا است؟ نه. نمیتوان اهمیت و تاثیرگذاری این دو را با هم مقایسه کرد. بلکه در کنار هم و با هم کار میکنند و در نهایت یک نتیجهی واحد از ترکیب آنها به وجود میآید.
احتمالا سوالات زیادی در ذهنتان جرقه خوردهاند. آیا این دو شباهتهایی به هم دارند؟ چقدر متفاوتند؟ چه انواعی دارند؟ چگونه میتوان از هر دو مدل در یک کمپانی استفاده کرد؟ اما قبل از اینکه به این سوالات جواب بدهیم شما را اول با انواع روشها و ابزارهای کانتنت مارکتینگ و دیجیتال مارکتینگ آشنا میکنیم.
محتوا تعریف خاصی ندارد. همان محتوایی است که در ذهن همهی ما بدون تعریف وجود دارد. یک متن یا فایل چندرسانهای که شامل کلمات و جملات باکیفیت است. اشکالات و ایرادات متنی و محتوایی آن برطرف شدهاند. عکسها و ویدیوهای برانگیزانندهای دارد و برای درگیر کردن مخاطب به کار میرود. اما انواع راههایی که برای بازاریابی محتوا و دیجیتال مارکتینگ استفاده میشوند کدامند؟ اول سراغ بازاریابی محتوا میرویم.
ابزارهایی که بیشتر در بازاریابی محتوا کاربرد دارند
· وبلاگ
در صدر همهی ابزارها وبلاگ قرار میگیرد. وبلاگنویسی از همان ابتدای ظهور اینترنت، حتی قبل از اینکه موتورهای جستجو به صورت حرفهای کار کنند هم وجود داشت. وبلاگ ابزار اعتمادسازی است. اگر یک محتوای قدرتمند و باکیفیت داشته باشید از نظر مشتری یا مخاطب شما یک متخصص محسوب میشوید. بلاگ اصلیترین داشتهی شما برای رتبه گرفتن در موتورهای جستجو است. در حقیقت شما وبلاگ مینویسید و آن را برای موتورهای جستجو بهینه میکنید تا رتبهی بهتری کسب کنید.
وقتی شروع به نوشتن بلاگ میکنید بهتر است یک برنامهی منظم برای آن داشته باشید. به طور مثال ماهانه چه تعداد مقاله منتشر کنید یا اینکه این وبلاگهای چه موضوعات و چه فرمتی داشته باشند. این برنامه منظم به شما کمک میکند تا به مرور زمان مشتریان بیشتر و بیشتری داشته باشید.
نوشتن وبلاگ کار چالشبرانگیزی است. مخصوصا اگر تجربهای در این زمینه نداشته باشید. پیشنهاد میکنیم با نیازهای مشتریان آغاز کنید. ببینید مشتریان شما چه نیازها و چه مشکلاتی دارند و سعی کنید جوابی کامل و جامع به آنها بدهید. مسئلهی مهم این است که به روز باشید. هیچکس محتوای قدیمی با تاریخ انقضای قدیمی را دوست ندارد.
اگر یک نویسنده یا متخصص تولید محتوا در مجموعهتان داشته باشید یا با یک آژانس تخصصی بازاریابی محتوا کار کنید این فرایند راحتتر جلو میرود و نتایج بهتری هم دارد.
· سوال بپرسید.
بله. از فالورهایتان در شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام و توییتر و فیسبوک سوال بپرسید. این کار باعث میشود تا مخاطب با محتوای شما درگیر شود و یک ارتباط شکل بگیرد. اما سوال پرسیدن کافی نیست. باید به آنها جواب بدهید. مردم دوست ندارند نادیده گرفته شوند. از طرفی مردم برندهایی که با آنها اینتراکشن دارند را بیشتر دوست دارند.
با افراد مکالمه داشته باشید. از آنها بپرسید و جواب بگیرید و به آنها پاسخ دهید. بیل گیتس میگوید: مشتریان و مخاطبان ناراضی شما اصلیترین منبع شما برای یادگیری و پیشرفت هستند. این سوال و جوابها نهتنها افراد را با برند شما و شخصیت برند آشنا میکند بلکه خود شما هم میتوانید ایرادات و اشتباهات کوچک و بزرگتان را شناسایی کنید و برطرف کنید.
· عکس، ویدیو، اینفوگرافیک
کلمات همهچیز نیستند. یک عکس میتواند بیشتر از هر کلمهای در مورد برند شما صحبت کند. تعداد کلماتی که در دل عکسها نهفتهاند بسیار بسیار بیشتر است. چرا که هر کس برداشت شخصی خودش را دارد. عکسهایی منتشر کنید که داستانی داشته باشند و این داستان به برند، محصولات و یا خدمات شما مرتبط باشد. یک عکس با یک کپشن کوتاه میتواند به اندازهی یک پست طولانی تاثیرگذار باشد. البته اگر خلاقیتتان را به کار بیندازید و عکسهای قدرتمند و هدفمند منتشر کنید.
عکسها مهمند. اما عکس هم همه چیز نیست. زمانی که عکس و متن با هم ترکیب میشوند به یک معجون انرژیزا تبدیل میشوند. اینفوگرافیکها پر از اطلاعاتند. راهی برای انتشار محتوای وایرال هستند. هر کسی با یک نگاه کوچک به عکس و نوشتهها میتواند اطلاعات زیادی کسب کند و چون خوشخوانند افراد معمولا با یکدیگر به اشتراک میگذارند.
ما در عصر سرعت هستیم. بسیاری از افراد حوصلهی خواندن یک متن بلند را ندارند و ترجیح میدهند به جای آن یک ویدیو تماشا کنند که همه چیز را با صدا و تصویر به آنها نمایش دهد. دلیل محبوبیت یوتیوب هم همین است. ویدیو از چند نظر مهم است: اول اینکه افراد نمیتوانند بخشی را ندیده رها کنند و مثل محتوا نیست که فقط هدلاینها و تیترها را بخوانند. ویدیو دیده میشود و افراد با نهایت تمرکز آن را تماشا میکنند پس قطعا تاثیرگذاری آن بیشتر است. دوم اینکه ویدیو در مدت زمان کمی اطلاعات بسیار بیشتری را در اختیار کاربران قرار میدهد آموزش یک نرمافزار از طریق ویدیو بسیار راحتتر است. هر آموزشی راحتتر است و در ضمن ترغیب کردن کاربران برای خرید محصول یا سرویس در یک ارتباط چشم در چشم هم راحتتر است. باور کنید.
· محتوای فان
این موارد شامل Meme ها، پلیلیستها، استوریهای اینستاگرام و یا تبلیغات بنری جالب و بامزه هستند. نکته اینجاست که در این قسمت حتما باید خلاقیت داشته باشید. شبکههای اجتماعی پر از محتوای فان و سرگرمکننده هستند. باید بتوانید صدای خودتان را در این نویز بزرگ بالاتر ببرید.
از پشتصحنهی کسب و کارتان عکس بگیرید، اگر اتفاق جالبی در محیط کارتان اتفاق میافتد فیلم و عکس بگیرید. در مورد محصولاتتان Meme بسازید. در این نوع محتوا دستتان برای خلاقیت باز است. شخصیت برند و محصولاتتان را از این طریق به مردم بشناسانید.
مسابقات آنلاین یا کانتستهای اینستاگرام هم بخشی از این محتوای فان هستند. شما قرار نیست با این مسابقات چیزی بفروشید. تنها کاری که انجام میدهید این است که با مردم در ارتباط قرار میگیرید. افراد مختلفی در این مسابقات شرکت میکنند یا دوستانشان را دعوت میکنند و شما از این جنب و جوش سود میبرید.
مواردی که در اینجا گفته شد مربوط به بازاریابی محتوا بودند. اما دیجیتال مارکتینگ چه؟ در ادامه با انواع راهها و تاکتیکهای بازاریابی دیجیتال آشنا خواهید شد و تفاوت بازاریابی محتوا و دیجیتال مارکتینگ را بهتر درک خواهید کرد.
· سئو
سئو مخفف Search Engine Optimization است. یعنی بهینهسازی موتورهای جستجو. اما این تعریف خشک و بیرمق را فراموش کنید. سئو یعنی اینکه سایتتان را به موتورهای جستجو بشناسانید و کسب و کار خودتان را به عنوان یک متخصص به موتورهای جستجو بفروشید. کمی سادهتر بگوییم. سئو یعنی اینکه افراد بتوانند به راحتی از طریق گوگل یا موتورهای جستجو سایتتان را پیدا کنند. صفحات وبسایت شما در گوگل یا سایر موتورهای جستجو رتبه میگیرند و کاربران به راحتی وارد سایت یا صفحات شما میشوند و از محصولات و خدمات شما استفاده میکنند.
سئو شامل دو بخش On-Page و Off-Page است. آنپیج همان سئو داخلی است. کلیدواژهها، لینکسازی داخلی، عنوان محتوا و سایر نکات فنی سئو که باید به طور کامل بهینه شوند. باید محصولاتتان را در گوگل بالاتر ببرید و از رقبای شما که رتبههای بالاتر را به خود اختصاص دادهاند جلو بزنید. Off-Page هم سئو خارجی است. اینکه بتواند بکلینک باکیفیت دریافت کنید و یا روی صفحات خود لینکسازی کنید تا سیگنالهای قدرتمندی را برای رتبه گرفتن در گوگل داشته باشید. سیگنالهای شبکههای اجتماعی و … هم در رتبه شما تاثیر دارند. سئو یک علم است. تنها در صورتی در این حیطه از بازاریابی دیجیتال موفق میشوید که دادهمحور عمل کنید. هر روز کارایی سایتتان را آنالیز کنید و آن را بهبود ببخشید.
ابزارهایی که بیشتر در دیجیتال مارکتینگ کاربرد دارند
· PPC
اگر اسم PPC به گوشتان آشنا نیست حتما اسم تبلیغات کلیکی را به خوبی میشناسید. اینکه شما به یک منبع به ازای هر کلیکی که روی بنر تبلیغاتی شما میشود پول میدهید. اما PPC مختص موتورهای جستجو است. احتمالا دیدهاید که حین جستجوی یک عبارت در گوگل چند گزینهی اول یا آخر صفحه تبلیغ است. این همان PPC است و به ازای هر کلیکی که روی آنها انجام میشود و کاربران وارد سایت شما میشوند هزینه پرداخت میکنید.
موتورهای جستجو و مخصوصا گوگل به شما کنترل 100 درصدی میدهند. عنوان، متا، سایتلینکها و حتی جدیدا عکس را هم میتوانید به تبلیغتان اضافه کنید. کنترل کامل هم روی بودجهتان دارید. اما تبلیغات کلیکی موتورهای جستجو به همین سادگی هم نیست. شما باید روی کلیدواژهها تحقیق کنید، کلیدواژههای تعیینکننده و متناسب با هدفتان انتخاب کنید. لندینگ پیج حرفهای طراحی کنید. باید لحظه به لحظه کیفت و کارایی تبلیغتان را آنالیز کنید و آن را بهبود ببخشید تا نتیجهی دلخواهتان را از آن بگیرید.
تبلیغات کلیکی نرخ کلیک کمتری دارند. چون در کنار لینک شما کلمهی تبلیغ هم قرار گرفته است و کاربران معمولا میدانند که این محتوا تبلیغی است. این نوع تبلیغ برای رقابتهای سنگین و خدماتی که افراد آشنایی چندانی با آن ندارند بسیار مناسب است و نتایج بسیار بهتری دارد.
· تبلیغات شبکههای اجتماعی
همانطور که برای بازاریابی محتوای خود از تاکتیکها و ابزارهای مختلف استفاده میکردید برای تبلیغات بازاریابی دیجیتال هم میتوانید این کار را انجام دهید. تفاوت بازاریابی محتوا و دیجیتال مارکتینگ در اینجا این است که اگر میخواهید کاربران در مورد برندتان آگاهی کسب کنند به راحتی و بدون هیچ هزینهای یک پست در شبکههای اجتماعی منتشر میکنید. اما اگر میخواهید محصولی بفروشید یا افراد بیشتر و بیشتری را با برندتان آشنا کنید باید آن را پروموت کنید. اینستاگرام و توییتر چنین امکانی را در اختیار شما قرار میدهند.
دیجیتال مارکتیک در حوزهی پروموت شامل دو بخش است. تبلیغات اسپانسرشده و ریمارکتینگ. تبلیغات اسپانسرشده را هر روز در اینستاگرام یا توییتر میبینیم. شما پول میدهید تا یک پست شما برای سایر افرادی که شما را فالو ندارند هم نمایش داده شود. اما ریمارکتینگ یا بازاریابی مجدد استراتژی حرفهایتر و قدرتمندتری است. به طور مثال اگر یکی از مشتریان شما محصولی را به سبد خریدش اضافه کرده اما خریدش را تکمیل نکرده است را شناسایی میکنید و در شبکههای اجتماعی این محصول را مجددا به او یادآوری میکنید. کاری فکر شده و هدفمند که نرخ تبدیل بسیار بالاتری هم دارد.
تبلیغات در شبکههای اجتماعی هم پارامترهای تاثیرگذاری خاص خودش را دارد. اگر میخواهید نحوهی کارکرد محصولتان را نمایش بدهید ویدیو بهتر است. ویدیو احساسات بیشتری را به کاربران منتقل میکند. اما عکس زودتر تاثیر میگذارد. خیلی از کاربران ویدیوهای تبلیغاتی را تماشا نمیکنند اما عکس در همان نگاه اول پیامش را میرساند. بسته به هدف و استراتژی تبلیغاتیتان میتوانید یکی از این دو فرمت را انتخاب کنید.
تبلیغاتتان را جذابتر کنید. از المانهای احساسی در آن استفاده کنید. هرچقدر جذابتر و زیباتر باشد امکان بیشتری برای جذب مخاطب دارد. هرچقدر که بتوانید توجه آنها را جلب کنید شانس تبدیل این مخاطب به مشتری بیشتر است.
چگونه از تفاوت بازاریابی محتوا و دیجیتال مارکتینگ استفاده کنیم برای بهبود کسبوکارمان؟
اگر تصمیم گرفتهاید که بین بازاریابی محتوا و دیجیتال مارکتینگ یکی را انتخاب کنید تصمیم اشتباهی است. ترکیبی از این دو میتواند مارکتینگ کسب و کار شما را با شتاب بسیار بیشتری جلو ببرد. خوشبختانه این دو سبک از بازاریابی کاملا بر هم منطبقاند. هر کدام هم به شیوهی خودش تاثیرگذار است.
شما بدون یک محتوای کامل و حرفهای شانسی برای سئو صفحات خود ندارید. یعنی اگر محتوای شما مشکل داشته باشد اولین جایی که به مشکل میخورید سئو است. اگر صرفا روی سئو متمرکز شوید و کیفیت محتوا چندان برای شما مهم نباشد شانس تبدیل را از دست میدهید. اما اگر هر دو اینها را با هم ترکیب کنید هم صفحات شما در گوگل رتبهی بهتری میگیرند و هم کاربران به شما بیشتر اعتماد خواهند داشت.
تاثیر و کارایی این دو سبک با هم بسیار قدرتمند عمل میکند. اگر یک مطلب باکیفیت نوشتهاید میتوانید از طریق شبکههای اجتماعی آن را توزیع کنید تا بیشتر دیده شود. کسب و کارهای زیادی وجود دارند که از طریق شبکههای اجتماعی ترافیک عظیمی را روانهی وبسایت خودشان میکنند.
حتی تبلیغات کلیکی و بازاریابی محتوا هم به یکدیگر مرتبطند. اگر شما یک تبلیغ در گوگل ثبت کردهاید و بابت هر کلیک هزینه پرداخت میکنید باید صفحهی خود را از هر نظر بهینه کنید. یعنی محتوایی جذاب و قانعکننده بنویسید که کاربر را نسبت به خرید محصولات یا سرویسهای شما ترغیب کند. اگر صفحهی شما محتوای اینچنینی نداشته باشد عملا پول خود را دور ریختهاید. چون کاربران صفحهی شما را ترک میکنند و هیچ خرید و تبدیلی انجام نمیشود.
جمع بندی
حالا با تفاوت دیجیتال مارکتینگ و بازاریابی محتوا به خوبی آشنا شدهاید و میدانید هر کدام چه ابزارها و تاکتیکهایی دارند و هدف استفاده از این تاکتیکها چیست. حقیقت این است که اگر این بازاریابی دیجیتال و محتوا را با هم ترکیب کنید نتیجهای تاثیرگذار خواهید گرفت. استفاده از یکی از آنها و یا بیتوجهی به اصول و قواعد دیگری باعث میشود تا شانس خود را برای فروش و برندینگ کمتر و کمتر کنید.
منابع: