تولید محتوا مطابق با دید مخاطب
آیا در تولید محتوا ، دید مخاطب خود را در نظر میگیرید؟!
حس بینایی قدرتمندترین و اغواکنندهترین حس انسان
اگر تجسم را بعنوان یک راهبرد حسیِ بینایی در استراتژی بازاریابی محتوا در نظر بگیریم، آنگاه به معنی خلق برند، آگاهی و ثبت تصویر ذهنی از محصول یا خدمات میباشد که به نوبهی خود تجارب حسی مشتری را تشدید مینماید. تصویری که شرکت میخواهد از خود ارائه دهد؛ در ساخت و معرفی هویتش اثرگذار بوده و مبنای تصویر ذهنی مشتریان از شرکت را تشکیل میدهد. این تصویر به واسطهی تولید محتوای تجاری، برندینگ و رفتار سازمان شکل خواهد گرفت.
Jorgen Appelqvist مؤسس، مالک و مدیرعامل Gina Tricot به اهمیت راهبرد حسیِ بینایی چنین اشاره میکند:«آنچه که چشمها میبینند بینهایت مهم است. معتقدم که 70 تا 80 درصد تصمیم خرید مردم متأثر از چشمهاست. این نکتهی بسیار مهمی است که باید بخاطر سپرد.»
«چشمها اولین شالودهی ادراک مخاطب در مقابل محتوای تولید شدهی برند شماست»
هویت شرکت یا برند، به عنوان یک خصوصیت متمایزکننده، اغلب نه تنها از طریق عناصر زیباییشناختی مختلف در بازاریابی مانند تبلیغات، هویت بصری و کلامی، طرح و سبک بیان میشود؛ بلکه میتوان آن را از طریق محتوای تولید شده و منتشر شده در رسانههای الکترونیکی، صفحات اینترنتی یا کارکنان نیز ابراز نمود. در بسیاری از موارد یک هویت مجسم شده میتواند به مشتریان در شناسایی یک برند کمک کند. تولید محتوا میتواند این هویت را در ذهن مخاطبان مجسم نماید. تولید محتوا بصورت اثربخش و ماندگار میتواند برند شما را در هنگام تصمیم به خرید، به یاد مشتریان آورد.
باور عمومی بر این است که حس بینایی قدرتمندترین و اغواکنندهترین حس انسان است. حس بینایی و سیستم بصری به ما اجازه میدهد تا در زمان مشاهدهی طرحی جدید، بستهای متفاوت یا یک وبسایت جدید، تغییرات و تفاوتها را دریابیم. تصویر روی شبکیهی چشم شکل میگیرد و در آنجا تقابلها و تفاوتها به لحاظ رنگ و شکل تقویت میشوند. هر تصویری که شکل میگیرد با تجارب و خاطرات قبلی مقایسه میشود؛ هر تصویر جدید رابطهای با تجارب حسی قبلی دارد. محتوایی که شما به مخاطب خود انتقال میدهید باید توان تقابل با این تجارب حسی گذشته را داشته باشد و ارزش افزوده و مزیت مطلقتان را برای مخاطب به تصویر بکشد.
به همین دلیل، راهبرد بینایی به تعدادی از بیانهای بصری متکی است که چه بصورت منفرد و چه بصورت جمعی میتوانند کالاها و خدمات و همچنین چشمانداز خدمات را به روشنی تشریح نمایند. بیانهایی مانند طرح، بستهبندی و سبک غالباً بیشتر به کالاها مرتبط میشوند تا خدمات. اما در دنیای مجازی هم کالا و هم خدمات بیانهای یکسانی دارد. کلمات جادو میآفرینند، تصاویر شکل مناسبی به برند میبخشند، رنگها احساسات مخاطبان را تحریک میکنند، طرحها و گرافیکها زمینهی اثرگذاری پیام را بیشتر میکنند، کدهای برنامهنویسی بهرهگیری از این کانال ارتباطی را تسهیل و تسریع میبخشند. آنچه مهم است برقراری ارتباط اثربخشی است که مزیت شما را به مخاطبان نشان دهد و برای آنها ارزش میآفریند. در این میان مخاطبانی که به شما اعتماد کنند، خود ترویجکنندهی برند شما خواهند شد و در نهایت این مخاطبان هستند که از خدمات متمایز شما بهرهمند میگردند و شما همواره برای رفع نیاز آنان در این بازار به طور قدرتمندی باقی خواهید ماند.